روایتگر:

هفت تپه که بودیم مصطفی هرشب کمی آب برمی داشت  وبه سنگرمی برد.همیشه برام سوال بود!یکبارپرسیدم برای چی آب می بری سنگر؟گفت می ترسم نیمه شب تشنه ام بشه!بعدهافهمیدم آب رابرای وضونمازشب می برده.خیلی طول نکشید،باهمان نمازهاآسمانی شد.